“I always wanted to change everything in clothing”
این جملهی هالستون طراح مشهور آمریکایی در یکی از مصاحبههای تصویری خودش با ETonline بود. این اسطورهی فشن با همین تغییرات، لباسهایی به سبک آمریکایی اما مینیمال و کاملا مدرن خلق کرد. همین امر منجر به معروف شدنش شد و این مشخصات، معرف امضا و سبک شخصی او بود. با وجود اینکه از زندگی حرفهای او ۴ دهه میگذرد اما وقتی به آثارش نگاهی میاندازیم هنوز حس معاصر بودن دارد. هالستون فقط یک طراح لباس نبود بلکه به عنوان یک فرد تاثیرگذار در صنعت فشن شناخته میشود. تا جایی که از زندگی او، مینی سریالی ساخته شده است که در تاریخ ۱۴ مه بهار امسال آغاز و به نمایش گذاشته شد. پیش از دیدن مینی سریال Halston این مطلب همان چیزی است که شما باید در مورد این طراح با افتخار آمریکایی بدانید پس مثل همیشه با ما در کمد سارک همراه باشید. در ابتدا به بیوگرافی او و فعالیتهایش میپردازیم. سپس در مورد این مینی سریال برایتان میگوییم.
بیوگرافی و تحصیلات
Roy Halston Frowick در ۲۳ آوریل ۱۹۳۲ در Des Moines Iowa متولد شد. در سنین پایین او به دلیل خیاطیهای مادرش به تغییر لباس و ساخت کلاه علاقهی زیادی نشان میداد و برای مادر و خواهرش کلاههایی را طراحی میکرد. (اولین کلاههای وی در سال ۱۹۶۰ بر روی کاور مجلهی Harper’s Bazaar به نمایش درآمد.) در سال ۱۹۵۲ هالستون به شیکاگو نقل مکان کرد و آنجا دورههای شبانه را در مدرسه هنری شیکاگو گذراند و در طول روز به عنوان مرچندایزر (fashion merchandiser) در فروشگاههای بزرگ زنجیرهای Carson Pirie Scott مشغول به کار شد. در همین زمان هالستون به طراحی کلاه نیز ادامه داد تا سرانجام وقتی داستان خلاقیتهای شیک و مطابق مد روز خود را در روزنامه شیکاگو دیلی نیوز خواند، فرصتی به دست آورد که مسیر خود را با نام هنری Halston و با انگیزهی بیشتر به شکل حرفهای پیش ببرد.
شروع مسیر معروفیتش
در همان سالها که هالستون مشغول کار و تحصیل بود با Andre Basil آشنا شد. Basil یک آرایشگر مو (hairdresser) بود که در هتل Ambassador یک سالن معتبر و معروفی داشت. این اولین پلهی موفقیت برای او به شمار میآید؛ به این دلیل که بَزیل در سالن خودش کلاههای زیبای این جوان خلاق را به نمایش گذاشت. یکی از اولین مشتریهای برجستهی او بازیگر تلویزیون فران آلیسون بود.
از آنجایی که مشتریهای آنها یک جامعه با هدف یکسان بود آنها تصمیم گرفتند در سال ۱۹۵۷ فروشگاه مشترک خود را به نام Boulevard Salon در خیابان میشیگان شمالی افتتاح کنند. نیمی از فضای نمایش به هالستون اختصاص داشت و با ارائهی کلاههای خاص، توانست نظرات بسیاری از افراد قدرتمند در صنعت مد را به خود جلب کند. یکی از توجههایی که به او موثر بود از سمت Lilly Dache، مشهورترین کلاهساز (millinery) آمریکا بود که منجر به عزیمت این طراح جوان از شیکاگو به نیویورک و در نهایت به عنوان طراح Lilly Dache مشغول به کار شد.
در عرض یک سال، او به عنوان طراح کلاه برجسته، با Daché همکاری کرد و با چندین ویراستار مد و ناشر آشنا شد. سپس استودیوی Daché را ترک کرد و به عنوان کلاهساز حرفهای در فروشگاه بزرگ Bergdorf Goodman (یک Department store بزرگ که کالاهای لاکژری را در منهتن نیویرک به فروش میرساند) شروع به کار کرد.
او به نیویورک تایمز گفت: “من در Bergdorf’s مد را یاد گرفتم” او افزود: “در آن زمان بزرگترین خرده فروش برای لباسهای لاکژری اروپایی در آمریکا بود. من تمام مجموعههای پاریسی و ایتالیایی و انگلیسی را مشاهده کردم.” او همچنین ارتباطات بسیار فوقالعادهای با خوش لباسترین زنان نیویورک و شیک پوشان اهل سفر برقرار کرد.
میس کندی و اولین طعم شهرت برای هالستون
Jacqueline Kennedy Onassis بانوی اول سابق آمریکا یکی از ترند پوشان دههی ۶۰ میلادی بود و حتی در دهههای بعد به عنوان یک آیکون فشن از او یاد میشد. ژاکلین با به سر کردن کلاه معروف pillbox، در مراسم تحلیف همسرش جان اف کندی، یکی دیگر از افراد تاثیرگذار در مسیر پیشرفت هالستون شد. طبق گفتهی مجلهی Vanity Fair ژاکلین کندی با وجود اینکه از کلاه خوشش نمیآمد و بر این باور بود که سرش بزرگ است و به او کلاه نمیآید اما هالستون با کار بی وقفه بر روی کلاهpillbox این اطمینان خاطر را به میس کندی داد که این باور اشتباه است.
Tom Fallon دستیار هالستون توضیح میدهد: هالستون قبل از فرستادن کلاهها برای میس کندی، آنها را روی سر خود میگذاشت. دو آینه یکی پشت سر و دیگری جلوی خودش قرار میداد. سرش را از زوایای مختلف میچرخاند تا مطمئن شود که همه چیز درست به نظر میرسد.
روز مراسم تحلیف
دقیقا روز مراسم تحلیف جان اف کندی در سال ۱۹۶۱، باد شدید میوزید و از آنجایی که کلاه برای ژاکلین کندی اوناسیس کمی کوچک بود، ترس آن میرفت که باد کلاه را از روی سرش بیاندازد. بنابراین ژاکلین با فشار دست کلاه را بر روی سرش فیکس کرد و باعث شد تورفتگی در کلاه به وجود آید. این کلاه نه تنها نام هالستون را در رسانهها، بینالمللی کرد که بعدها او در مصاحبهها گفت: “این کلاه به شدت مورد استقبال قرار گرفت و هزاران کپی دقیق از او شد حتی آن تو رفتگی که ژاکلین بر روی کلاه ایجاد کرده بود را نیز در کلاهها با ظرافت درست کردند که این بسیار خندهدار است.”
همین کلاه pillbox موجب شد که او در اواسط دههی ۱۹۶۰ با هنرمندان هالیوود و طراحان لباس رابطهی نزدیکتری پیدا کند. اما به نظر نمیرسید همه از موفقیتش راضی باشند. Oleg Cassini طراح لباسی که لباسهای شخصی ژاکلین را حتی قبل از ازدواجش با جان اف کندی طراحی میکرد بعدها اصرار داشت که ایدهی کلاه pillbox متعلق به او بوده و در مجموعه اسکچهایی که قبل از مراسم تحلیف به ژاکلین داده بود موجود است.
women’s wear
پس از طراحی کلاه برای ژاکلین کندی، دوستان و مشتریان هالستون برخی از جذابترین و شناخته شدهترین زنان در جهان بودند از جمله: Elizabeth Taylor Rita Hayworth ،Liza Minnelli ،Marlene Dietrich و Diana Vreeland. با وجود داشتن مشتریان مشهور و با توجه به اینکه کلاه کمکم از مد خارج شد، هالستون تصمیم گرفت به طراحی لباس روی بیاورد. او در سال ۱۹۶۶ در راه طراحی لباس زنانه قدم گذاشت و اولین مجموعه لباسش را برای Bergdorf Goodman طراحی کرد. مجله نیوزویک (Newsweek) به او لقب “طراح برتر لباس در تمام آمریکا” را داد و به شهرت او روز به روز افزوده میشد.
بعد از آن با حمایت مالی Estelle Marsh (یک خانم میلیونر اهل تکزاس) اولین بوتیک خودش را در خیابان مدیسون در سال ۱۹۶۸ افتتاح کرد. با فروش لباس زنانه و اکسسوریها از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۳ حدود ۳۰ میلیون دلار درآمد داشت. در سال ۱۹۷۳، هالستون لاین خود را به مبلغ ۱۶ میلیون دلار به Norton Simon فروخت اما طراح اصلی و مدیر اجرایی آن مجموعه باقی ماند. او جز اولین طراحانی بود که مجموعههای بدون جنسیت (unisex) را ارائه داد و در سال ۱۹۷۵ کالکشن مجزا مردانه را به نمایش گذاشت.
مشخصات امضای هالستون در لباس زنانه
طراحی این اعجوبهی آمریکایی معمولاً ساده و به سبک مینیمال، اما در عین حال بسیار ماهرانه و سطح بالا بود. حتی لباسهای رسمی و پر زرق و برق او بسیار راحت، شیک و ساده جلوه میکردند. او دوست داشت بر خلاف زمانهی خودش از پارچههای نرم اما مجلل مانند ابریشم و شیفون (Chiffon) استفاده کند. یکی از مدلهایی که در طراحی هالستون بسیار مورد استقبال خانمها قرار گرفت پیراهنهایی با یقهی هالتر بود که ادامهی بندهای بلند به پشت گردن میرفت، دور کمر میچرخید و بسته میشد. یکی دیگر از از مدلهای پر طرفدار وی کفتانهای ساده و راحتی بود که طراحی میکرد. پاپیون، دکمه و زیپها و کلا هر جزییاتی که به صرف زیبایی در لباسها بودند در طراحی هالستون حذف شد. او بعداً به Vogue گفت: از هرچیزی که کاربردی نباشد متنفرم. او سبک زندگی زنان فعال آمریکایی را درک کرده بود. هالستون یکی از طراحانی بود که در مجموعههایش از شلوار به دلیل آزادی عمل برای زنان زیاد استفاده میکرد. تبحر این طراح در خلق لباس را میتوانیم از عکسهای موجود او در حین کار دریافت کنیم که پارچههای لَخت را بر روی بدن مدلسازی و دراپه میکرد و تاکید بر نمایش عادی فرم بدن زنان داشت.
“The Halstonettes”و دوستان هالستون
در این مرحله زنان را در هرکجا، دفتر کار، سوپرمارکت، مهمانیها و در دیسکوها مخصوصا در کلاب استودیو ۵۴ با لباس Halston میدیدیم. با افزایش محبوبیت و شهرت این طراح آمریکایی، کسانی که با او کار میکردند نیز شناخته شدند. مدلهای مورد علاقه او Pat Cleveland ،Anjelica Huston Nancy North ،Chris Royer ،Karen Bjornson ،Beverly Johnson ،Heidi Goldberg ،Connie Cook ،Pat Ast و Alva Chinn بودند. هالستون همیشه با گروه اصلی مدلهایش دیده میشد که جذابیت آنها در تبلیغات لباسها بیتاثیر نبود. در نهایت این گروه مدل، توسط فشن ژورنالیست آمریکایی André Leon Talley لقب Halstonettes را گرفت.
فشن در امتداد هنر مدرن: نگاهی به آثار پل پواره و زیباییشناسی شرقی او
Halstonettes در عکاسی ادیتوریالها و تبلیغات لباس و لوازم آرایشی Halston و در هر رویدادی که به هالستون مرتبط میشد همراه او حضور داشتند. این گروه اغلب با این طراح آمریکایی به سفر میرفتند، در جشنهای او شرکت میکردند، در واقع به عنوان میوز (muse) او عمل و تنوع نژادی را منعکس میکردند. او یکی از اولین طراحان بزرگ بود که از نژادهای مختلف، مدل استخدام میکرد تا در فشنشوهای او شرکت کنند و در تبلیغاتش ظاهر شوند.
هالستون دوستان مشهور و هنرمندی نیز داشت مانند: شر (خواننده Cher)، اندی وارهول، کرولینا هررا، ویکتور هوگو (هنرمند و طراح ویترین) و السا پرتی.
Elsa Peretti اول به عنوان مدل با این اسطوره آمریکایی و گروه Halstonettes کار میکرد و سپس شروع به طراحی جواهرات و اکسسوری کرد. در اوایل دههی ۷۰ برای عطر هالستون که دومین عطر پرفروش زمان خودش بود، شیشهی عطر اشکی را طراحی کرد. هالستون نقش مهمی در شغل و حرفهی طراحی Peretti داشت. او Peretti را در سال ۱۹۸۲ به Tiffany & Co. برای لاین طلا و جواهرسازی معرفی کرد. Peretti تلاشش را ادامه داد تا به عنوان یکی از معروفترین طراحان جواهرساز شناخته شد و با طراحیهای مینیمال جواهرات نقره به بخشی اصلی از هویت این برند تبدیل شد. در برههای از زمان، طراحیهای پرتی ۱۰ درصد از درآمد شرکت Tiffany & Co. را تشکیل میداد.
Ultrasuede و لباس ۷۰۴ هالستون
در این قسمت بهتر است به دو سال قبل از طراحی لباس ۷۰۴ برگردیم؛ سالی که پارچهی Ultrasuede اختراع شد.
Ultrasuede نام تجاری میکروالیاف مصنوعی است که در سال ۱۹۷۰ توسط دکتر Miyoshi Okamoto، دانشمند شاغل در صنعت Toray، اختراع شد. این محصول در ژاپن با نام تجاری Ecsaine به فروش میرسد و اغلب به عنوان جایگزینی مصنوعی برای چرم جیر بکار میرود. این پارچه، چند منظوره است: از آن در فشن، تزئینات داخلی، تودوزی خودرو و سایر وسایل نقلیه استفاده میشود و کاربردهای صنعتی مانند پارچه محافظ برای تجهیزات الکترونیکی دارد.
پس با این تفاسیر Ultrasuede را هالستون اختراع نکرده است (این قسمت را در خاطر داشته باشید تا آخر متن). حتی او اولین طراح نبوده که با این پارچه، لباس درست کرده باشد. Bill Blass و Calvin Klein جزو اولین طراحان آمریکایی بودند که با این پارچه لباس روانهی بازار کردند.
model 704
هالستون، اولتراسود را به شکل تصادفی برای اولین بار در سال ۱۹۷۱ در پاریس دید. هنگامی که با Issey Miyake طراح معروف ژاپنی ملاقات داشت. میاکه یکی از طراحیهای خودش که با اولتراسود دوخته شده بود را پوشیده بود. وقتی هالستون پارچه را دید فکر میکرد که ضدآب است. بی شک این یک انقلاب در لباسهای دههی ۷۰ میلادی بود. او با این پارچه، اول کت ترنچی را طراحی کرد که بجای اینکه آب را دفع کند آب را جذب میکرد. ماهیت این پارچه قابلیت شستشو را داشت و برای زنانی که نیمی از وقتشان در خشکشوییها تلف میشد بسیار جذاب بود. زیرا با طراحی مینیمال این خلاق آمریکایی، نه تنها زیبایی ظاهری کتها فریبنده و همچنین دارای جنس براق و خوش دوختی بود، بلکه قابلیت شستوشو در ماشین لباسشویی را نیز داشت.
هالستون از همین پارچه، بعدا پیراهن دکمه دار بلند با یقه مردانهای را در سال ۱۹۷۲ به اسم model 704 وارد بازار کرد که علاوه بر استقبال عمومی مردم مورد توجه طراحان نیز قرار گرفت و از روی آن بسیار تقلید شد؛ زیرا این یک پیراهن کاملا کاربردی متناسب با نیاز زنان جامعهی آمریکا بود.
Braniff Airways
یکی از اولین لباسهایی که هالستون طراحی کرد لباس عروس برای افسانهی تبلیغات و مجری معروف Mary Wells Lawrence بود. این لباس عروس مخمل به رنگ سبز یشمی تیره بود و پُلی شد برای موفقیتهای بعدی هالستون در طراحی یونیفرم مهمانداران هواپیما Braniff. زیرا خانم Lawrence با مدیر عامل شرکت بین المللی هوایی برانیف، Harding Lawrence ازدواج کرد و مهارت خودش را در طراحی لباس ثابت کرده بود.
هالستون در طراحی لباس فرم نیز بسیار تأثیرگذار بود. در سال ۱۹۷۷ با شرکت بین المللی هوایی برانیف قرارداد بست تا یک استایل جدید برای مهماندارانشان خلق کند. یونیفرمهای قبلی را طراح مشهور ایتالیایی Emilio Pucci با رنگهای شارپ و رنگی، هماهنگ با صندلیهای هواپیما طراحی کرده بود. اما هالستون انقلاب زیبایی را در لباس خدمه و مهمانداران با آرم اختصاصی H به وجود آورد. او با رنگهای بژ، استخوانی و قهوهای خاموش در قالب سیلوئتهای راحت و زیبا، لباسهای چشم نوازی را خلق کرد تا هماهنگی بیشتری با روکشها جدید چرم آرژانتینی صندلیها داشته باشد.
Halston III
در سال ۱۹۸۳، هالستون یک قرارداد شش ساله به ارزش یک میلیارد دلار را با شبکهی خرده فروشی J. C. Penney آغاز کرد. شاید در دنیای امروزه مد و فشن همکاری طراحان مطرح با برندهای فست فشن و سطح پایین خیلی عجیب نباشد مانند همکاری کارل لاگرفلد با .H&M اما در آن زمان این اولین خط مد “masstige” بود؛ جایی که یک خرده فروش بازار انبوه با یک طراح سطح بالا برای توسعه یک لاین جدید امضا همکاری میکند. یعنی اگر در آن زمان شما یک طراح بودید که با فروشگاههایی مانندBergdorf و Saks همکاری داشتید نباید لباسهایتان در دپارتمانهای JCPenney و Macy’s عرضه میشد زیرا آنجا محل ارائهی طراحی فشن دیزاینرهای سطح بالا نبود.
این خط که Halston III نام داشت متشکل از لباس، لوازم جانبی، لوازم آرایشی و عطرهای ارزانقیمت از ۲۴ تا ۲۰۰ دلار بود. در آن زمان این اقدام بحثبرانگیز تلقی میشد، زیرا هیچ یک از طراحان سطح بالا تا آن دوران مجوز طراحی خود را به یک فروشگاه خرده فروشی زنجیرهای با قیمت متوسط نداده بودند. در حالیکه هالستون از این همکاری و معامله هیجانزده بود و احساس میکرد که این قرار داد باعث گسترش نام تجاری او میشود. این معامله باعث خدشهدار شدن چهرهی او برای خرده فروشان سطح بالای مد شد که احساس میکردند برند Halston “ارزان” شده است.
بنابراین تصمیم هالستون به مزاج کمپانیهای لاکژری مثل برگدورف گودمن خوش نیامد و بلافاصله پس از اعلام برنامه Halston III، لباسهای لاین Halston Limited از فروشگاه گودمن جمع شد. بالواقع این یک انقلاب در صنعت فشن بود درست در زمانی که او به قدرت دموتراتیک بودن فشن پی میبرد. در آن زمان بر خلاف الان مد فقط به یک قشر خاص تعلق داشت اما وی پی برده بود که مد باید به بیش از یک دسته از خانمهای جامعه برسد و کاربردی باشد. در هر صورت این تصمیمی که اتخاذ شده بود شهرت هالستون را از اوج به سمت سرازیری برد.
مرگ هالستون
علی رغم موفقیتهای این اسطوره آمریکایی پس از جریان Halston III، با افزایش مصرف مواد مخدر وعدم رعایت ددلاینهای سفارش مشتریها، موفقیت او تضعیف شد. در سال ۱۹۸۴، او از شرکت خودش اخراج شد و حق طراحی و فروش لباس به نام خود را از دست داد. با این حال او به طراحی لباس برای دوستانش لیزا مینلی و مارتا گراهام ادامه داد. او برای مدت طولانی چهرهای محوری در صحنهی زندگی شبانه دیسکو استودیو ۵۴ نیویورک بود. وی در سال ۱۹۹۰ بر اثر سرطان ریه و عوارض بیماری ایدز در سانفرانسیسکو، کالیفرنیا درگذشت. بعد از مرگش، برندش چند مرتبه دست به دست شد اما همچنان کدهای هالستون در طراحیهایش حفظ شده است. امروزه برند هالستون به رهبری رابرت رودریگز، مدیر ارشد خلاقیت این برند، به تکامل میراث HALSTON ادامه میدهد و لباسهایی effortless با تلفیق کدهای قدیمی و استایل مدرن را عرضه میکند.
فیلم هالستون نتفلیکس
قوس دراماتیک زندگی حرفهای هالستون از گمنامی تا طراح مشهور پر آوازه و بعد دوران افول و انزوا از صنعت مد باعث میشود محتوای جذابی برای ساخت یک مینی سریال پنج قسمتی به سفارش نتفلیکس باشد. این فیلم منطبق با کتاب Simply Halston نوشتهی Steven Gaines است. Ewan McGregor در نقش هالستون در این سریال که به کارگردانی Daniel Minahan و تهیه کنندگی Ryan Murphy بود نقش آفرینی کرد. Jeriana San Juan به عنوان طراح لباس مینی سریال هالستون انتخاب شد و با دقت تمام لباسهای هالستون و دوستانش را بازآفرینی کرد. او حتی به McGregor کمک کرد تا بتواند نقشش را به عنوان یک طراح لباس بهتر بازی کند. همچنین در بعضی سکانسها از لباسهای اورجینال آرشیو اصلی هالستون استفاده کرد.
این مینی سریال بازتاب و نقدهای زیادی داشت به این دلیل که اطرافیان هالستون معتقد هستند زندگی واقعی او با این مینی سریال تفاوتهایی داشته است. مثلا در فیلم از مدلهای رنگین پوست کم استفاده شده در صورتی که هالستون همانطور که گفتیم جزو اولین طراحانی است که با مدلهای رنگین پوست قرار داد میبست. یا به گفتهی مجلهی ماری کلر در نتفلیکس هالستون برای Babe Paley (مشتری هالستون) مدعی میشود که پارچه Ultrasuede را او اختراع کرده است که باز هم این داستان مغایرت با واقیعت دارد.
حالا با خواندن این مطلب شما بعد از دیدن این مینی سریال نظرات خودتان را برایمان بنویسید.